انگیزش و مطالعه
.
راههای ایجاد علاقه و انگیزش در خود برای مطالعه و یادگیری
راههای ایجاد علاقه و انگیزش در خود برای مطالعه و یادگیری
دانستیم که بیشترین مشکل دانش آموزان و یادگیرندگان در کمبود علاقه و انگیزه برای مطالعه و یادگیری، به تاریخچة شکستهای آنان در گذشته برمیگردد. تجربیات گذشته آنان که با شکست همراه بودهاند، راه برای موفقیتهای بعدی سد میکند و فرد را از تلاش بیشتر وامیدارد. اگر یادگیرندگان بتواند چندین موفقیت پیاپی به دست آورد و تا حدی در خود، یادگیری ایجاد کند، انگیزة تلاش و کسب موفقیت در او بالا خواهد رفت.
بسیاری از دانش آموزان شکست خورده، یا راههای مقابله با این شکستها را نمیدانند و یا اینکه این راهها را خوب میدانند ولی در انجام و مقابله با آن پایداری و پشتکار کافی به خرج نمیدهند. با چندین تلاش ناقص، از کار منصرف شده و تکلیف یادگیری را به کنار مینهند و به رفتارهایی رومیآورند که از انجام آنها لذت میبرند. همین گروه از دانش آموزان عموماً دروان تحصیل خود را بدون موفقیت سپری میکنند و برخی نیز در اواسط این دروان، ترک تحصیل میکنند. و به ندرت افرادی در این گروه دیدهمیشوند که توانسته باشند مراحل تحصیلی خود را با کیفیت مناسب پشت سر بگذارند.
روانشناسانی که در زمینه تعلیم و تربیت نظریه پردازی میکنند معتقدند که عموم این نواقص را میتوان با برنامههای حساب شده و اساسی برطرف ساخت. به نظر آنان اگر یادگیرنده چندین تجربة موفقیت آمیز به دست آورد و بدین طریق تقویتهای لازم را کسب کند، در آن صورت خواهد توانست از دام این درماندگی و ناتوانی بگریزد.
ما در اینجا فنون ایجاد انگیزش و علاقه و راههای رسیدن به آن را برای شما برخواهیم شمرد. در هر کدام از این موارد اگر نقص و کاستی در خود مشاهده میکنید باید با همت و تلاش آن را برطرف سازید. همیشه به خاطر داشته باشید که در این نوع قضایا یک سلسله عوامل مختلف باید در کنار و همراه هم قرار گیرند تا نتیجه مطلوب حاصل گردد. مجموعة اصول پیشنهادی در این قسمت را با دقت مطالعه کنید و پس از آن سعی کنید بدان عمل نمایید.
1- به هنگام تدریس مباحث درسی، توجه و تمرکز لازم به گفتههای معلم و مواد آموزشی داشته باشید.
اهمیت این موضوع بر هیچ کس پوشیده نیست که توجه و تمرکز لازمة هر یادگیری است. گاهی اوقات تکلیف یادگیری آنقدر ساده و آسان است که با مقداری توجه و گوش دقیق میتوان آن را کاملاً آموخت و حتی برای یک مدت طولانی آن را به یاد سپرده و در حافظه نگهداشت.
چون توجه و تمرکز به مطالب درسی با انگیزش در ارتباط است، دیده میشود که دانش آموزان با سطح انگیزش پایین نمیتوانند تمرکز و توجه طولانی مدت بر روی مباحث درسی داشته باشند. آنان پس از چند دقیقه خسته میشوند و کانون توجه خود را از موضوع درسی بازمیگیرند و بر چیز دیگری متمرکز میسازند.
سختی و پیچیدگی یا سادگی تکلیف نیز با چگونگی توجه و تمرکز در ارتباط است. مطالب تدریس شده اگر خیلی مشکل و پیچیده باشند، سطح برانگیختگی فرد یادگیرنده را بیش از حد بالا خواهند برد تا آنجایی که این وضعیت برای او آزار دهنده میشود و برای اینکه این سطح برانگیختگی را به حد متعادل برساند، مجبور میشود که توجه و تمرکز خود را از مطالب تدریس شده به چیز دیگری منحرف سازد.
عکس این قضیه نیز صادق است. یعنی اگر مطالب تدریس شده ساده باشند و به طور یکنواخت و خسته کننده تدریس شوند باعث کاهش سطح برانگیختگی فرد یادگیرنده به میزان قابل توجه خواهد شد. تا جایی که وی مجبور میشود برای اینکه به سطح بهینه و مناسب برسد و از این موقعیت کسل کننده و ملال آور رهایی یابد، به کار دیگری بپردازد.
در مواقع مطالعه و انجام تکالیف می توانید با استفاده از تدابیری سطح برانگیختگی خود را در حد مناسب متعادل سازید. اگر از برانگیختگی سطح پایین برخوردارید باید دست به فعالیتهای بزنید که این سطح را به حد مناسب خود برسانید. مقداری نرمش و حرکات کششی بسیار مفید خواهد بود. به غیر از آن میتوانید در صورت امکان استحام نمایید و یا اینکه در هوای آزاد به پیاده روی بپردازید. اگر باز هم احساس کسالت و بی حالی نمودید، می توانید دست به فعالیتهایی بزنید که شما را به هیجان میآورد و از انجام آنها لذت میبرید. انجام این فعالیتهای لذت بخش تا حدودی در تهییج شما مؤثر واقع خواهند شد.
اما در صورتی که سطح برانگیختگی شما به میزان قابل توجهی بالا رفته باشد، چون این حالت اثراتی نامطلوب بر عملکرد و رفتار دارد باید با استفاده از روشهای خاص، کاهش داده شود. مثلاً استرس یا فشار روانی میتواند سطح برانگیختگی را به حد قابل توجهی بالا ببرد. در این شرایط نمیتوان به یادگیری مؤثر مفید پرداخت. ابتدا باید عامل استرسزا را برطرف نمود، پس از آن به یادگیری به یادگیری همت گماشت.
2- برای ساعات مطالعه و انجام تکالیف خود برنامهای منظم و دقیق تدوین کنید و با نهایت جدّیت به آن عمل کنید.
اصل برنامه ریزی برای مطالعه بسیار مهم و اساسی است. چنانچه فردی بخواهد استفادة مناسبی از ساعات روزانه خود داشته باشد باید برنامهای کامل و دقیق تهیه نماید. این برنامه باید حساب شده و جهت دار باشد. ممکن است با دانش آموزانی برخورد کرده باشبد که علی رغم تنظیم برنامههای دقیق و تلاش و کوشش فراوان در جهت اجرای آنها، پس از مدت زمان کوتاهی خسته شده و از ادامه آن منصرف شدهاند.
یکی از دلایل این گونه ناکامیها، نامناسب بودن زمان بندی برنامة طرح شده است. زمان بندی مناسب از اهمیتی ویژه برخوردار است. برنامه باید به صورتی باشد که دانش آموز بتواند بدون خستگی زیاد آن را اجرا کرده و از عهدة ادامه و اتمام آن برآید. به عنوان مثال ساعات مطالعه و انجام تکلیف نباید بیشتر از 45 دقیقه باشد. مناسبترین زمان پیشنهادی معمولاً بین 10 تا 45 دقیقه است. مطمئناً بعد از این زمان فرد نیاز به استراحت خواهد داشت. مدت زمان استراحت هم به طور تقریبی باید حدود 15 دقیقه باشد. در زمان استراحت هم به فعالیتهایی غیر از فعالیت اصلی (مطالعه) پرداخت. عموماً پیشنهاد میشود که در این زمان به فعالیتهایی پرداخته شود که برای فرد یادگیرنده تقویت کننده است. به عنوان مثال اگر علاقهمند است، به موسیقی گوش دهد یا تلویزیون تماشا کند، در این زمان به این کارها بپردازد.
بهترین الگو برای انجام این برنامه استفاده از برنامة خود نظمدهی رفتار است درباره خود نظمدهی یا خودگردانی رفتار به طور مفصل در کتاب «بازآفرینی» از مجموعه کتب مراحل 20گانه موفقیت تحصیلی بحث شده است.
از دیگر نکات مهم در برنامهریزی که نباید از آن غافل گردید، این است که باید تلاشها و نتایج به دست آمده از آن ثبت گردد و همواره در معرض دید قرار گیرد. بدین منظور میتوان ساعات مطالعة روزانه خود را ثبت کرده و در پایان هر هفته در مکان خاصی از اتاق نصب کرد. به همراه این ساعات مطالعه که یک مدل از آن در صفحه 65 کتاب «بازآفرینی» ترسیم شده است، میتوان نتایج به دست آمده از امتحانات را نیز قرار داد و به طور مرتب و منظم مقدار تلاشهای بعمل آمده را با نتایج به دست آمده مقایسه کرد و مد نظر قرار داد.
3- در انجام تکالیف پایداری به خرج دهید و تا اتمام آن دست از کار نکشید.
این اصل فیزیکی از اصول بسیار مهم در رسیدن به موفقیت است. گاهی اوقات دیده میشود زمانی که فرد یادگیرنده در انجام تکالیف با عدم پیشرفت مواجه میگردد، از ادامة آن منصرف شده و در جهت اتمام آن پایداری نمیکند. این مشکل به خصوص بیشتر در افرادی دیده میشود که از انگیزه پیشرفت سطح پایینی برخوردارند.
بهترین راه برای مقابله با این مشکل این است که شخص مجدداً تلاش خود را از سرگرفته و راههای دیگر را نیز بیازماید. مثلاً اگر مطالعه میکند و میخواهد چند معادله حل کند، اگر در تلاش نخست به راه حل مناسب دست نیافت. نباید کار را متوقف کند و مسأله را لاینحل باقی بگذارد. بلکه باید تلاش مجددی داشته باشد، مجدداً مباحث درسی را مرور نموده و به حل دوباره آن اقدام نماید. در نهایت اگر باز هم به پاسخ درست نرسید باید به هنگام جوابگویی و حل تمرینات که در کلاس درس انجام میگیرد، اشکال کار خود را دریافته و آن را مرتفع سازد.
بدین طریق چون قبلاً برای حل این قبیل تمرینات راههای گوناگون آزموده شده و تفکر کافی صورت گرفته، پس از رسیدن به پاسخ درست، آن موضوع درسی مدت زمان طولانیتری در حافظه فرد یادگیرنده باقی خواهد ماند.
از دیگر نکات مهم این است که همیشه باید سطح تکلیف از یک دشواری نسبی برخوردار باشد تا یادگیرنده پس از تسلط بر آن احساس رضایت و غرور نماید. تکالیف بسیار مشکل، شکستهای پیدر پی را در بر خواهد داشت و عزت نفس فرد را کاهش خواهد داد. تکالیف ساده و آسان هم نیاز به تلاش نداشته باشند، برای یادگیرنده رضایت خاطر به با نخواهند آورد.
4- سعی کنید که در بحثهای و مناظرههای کلاسی فعالانه شرکت داشته باشید.
این کار چند امتیاز دارد. اول اینکه: اگر فرد یادگیرنده بخواهد فعالانه به بحث درباره مطالب درسی بپردازد، باید قبل از حضور در کلاس درباره مطالب و مباحث مورد نظر، اطلاعاتی جمعآوری نماید. و این کار با مطالعه آن واحد درسی میسر خواهد بود. بنابراین اگر فرد یادگیرنده قبل از حضور درکلاس با زمینه و مطالعه قبلی در کلاس حضور یابد، اطلاعات قبلی او، یادگیری مطالب تدریس شده در کلاس را آسان خواهد نمود.
دوم اینکه: بدین طریق میآموزد که چگونه ابراز وجود کرده و فعالانه در حل مسائل شرکت کند. از نتایج این شرکت فعالانه در بحثهای کلاسی، مورد تشویق قرار گرفتن از سوی معلم و دیگر دانشآموزان خواهد بود. و همین موضوع سطح انگیزش او را برای تلاش بیشتر بالا خواهد برد. بدین طریق اطلاعات نادرست او اصلاح میگردد و بازخورد اصلاحی دریافت میکند.
5- تلاش کنید که مطالعات خود را گسترش دهید و مطالب جانبی و خارج از مباحث کتاب را مطالعه کنید.
مطالعات شما باید از عمقی کافی برخوردار بوده و محدود به مطالب کتاب درسی نباشد.در کنار مطالعه کتابهای درسی، باید مطالعات خارج از کتاب و جانبی نیز داشته باشید. این کار چند مزیت در بر خواهد داشت. اول اینکه بدین طریق بر اطلاعات شما افزوده شده و مطالب کتاب درسی بیشتر قابل فهم خواهد بود. دوم اینکه به هنگام شرکت در بحثها و مناظرههای کلاسی خواهید توانست از معلومات اندوخته خود استفاده کرده و آنها را در اختیار دیگران نیز قرار دهید و بدین طریق از تأیید و تحسین آنان برخوردار شوید.
6- در مطالعات خود مطالب را به طور معنیدار و در ارتباط با مطالب از قبل آموخته شده بیاموزید.
مطالب جدید را باید به مطالبی که از قبل آموختهاید ربط دهید. با این کار یادگیری شما به طور معنیدار انجام خواهد گرفت. این کار درست عکس یادگیری طوطیوار است. چون در یادگیری طوطیوار، اطلاعات جدید فقط از طریق تکرار و تمرین حفظ میگردد، اما ارتباط آن با مطالب از قبل آموخته شده به درستی درک نمیشود. اما در یادگیری معنیدار زمانی که مطالب تازه وارد ساخت شناختی میشوند، هر یک از آنها در جای مناسب خود و در زیر مطالب جامعتر و کلیتر قرار میگیرند.
ساخت شناختی عبارت است از مجموعة اطلاعات، مفاهیم، اصول و تعمیمهای سازمان یافتهای که قبلاً در یکی از رشتههای دانش آموختهاید. این ساخت به صورت یک هرم فرضی است که در کلیترین مسائل و مفاهیم در رأس آن قرار دارند و مفاهیم و مطالبی که از کلیت و جامعیت کمتری برخوردار هستند در میانه آن و اطلاعات جزئی و دانش واقعیتها و امور در قاعدة این هرم قرار دارند. در این ساخت هر مطلب از مطلبی که پایینتر از آن قرار دارد کلیتر، انتزاعیتر و خلاصهتر است.
اگر ساخت شناختی یا دانش فعلی یادگیرنده در زمینه مطالب مورد آموزش به شکلی سازمان یافته، باثبات و روشن باشد، یادگیری مطلب تازه به طور معنیدار و سهلتر صورت خواهد گرفت. نگهداری آن در حافظه بیشتر به طول خواهد انجامید. حال اگر این ساخت شناختی سازمان نیافته، بیثبات و مبهم باشد، یادگیری و یادداری مطالب تازه با دشواری مواجه خواهد شد.
دانش و آموختههای قبلی یادگیرنده از چنان اهمیتی در یادگیری مطالب جدید برخوردار است که روانشناسی به نام «آزوبل» در این باره میگوید:
اگر قرار بود تمام مطالب روانشناسی پرورشی را تنها در یک اصل خلاصه کنم آن اصل این بود:
«تنها عامل مهمی که بر یادگیری بیشترین تأثیر را دارد، آموختههای قبلی یادگیرنده است. به این اصل تحقق ببخشید و بر طبق آن آموزش دهید».
«آزوبل» معتقد است که یادگیری همراه با موفقیت به ایجاد انگیزش و علاقه منجر شده و انگیزش نیز یادگیری را افزایش میدهد. به نظر او وقتی یادگیرنده در یادگیری مطالب مطالب موفق گردیده و از این راه رضایت خاطر نصیب او شود، در او نسبت به یادگیری بیشتر، ایجاد انگیزه خواهد شد. بنابراین به اعتقاد او مؤثرترین راه ایجاد انگیزش برای یادگیری این است که بر جنبههای شناختی یادگیری تأکید شود نه بر جنبههای عاطفی آن. او همچنین معتقد است تکالیف داده شده به دانشآموزان نباید از سطح توانایی آنان بالاتر باشد. به نظر او هیچ چیز به اندازه شکست و ناکامی بیش از حد، تأثیر مخرب بر انگیزش و علاقه ندارد.
7- نتایج یادگیری خود را به طور منظم ارزیابی کنید و رقابت با خود را جایگزین رقابت با دیگران سازید.
لازم است به طور مرتب پیشرفتهای تحصیلی خود را ارزیابی کنید. در روان شناسی اصلی وجود دارد با این مضمون که اگر فرد یادگیرنده از نتایج عملکرد خود اطلاع حاصل کند، عملکردهای بعدی او دقیقتر و بهتر خواهد شد. ارزیابی منظم یادگیریها، اطلاعاتی درباره کیفیت مطالعه به شما میدهد. با بررسی این اطلاعات میتوانید نواقص کار خود را دریافته و آنها را برطرف سازید.
نتایج آزمونهای کلاسی که به صورت نمره معین میگردد بازگو کنندة وضعیت تحصیلی شماست. البته این که چنین آزمونهایی تا چه حد از دقت لازم برخوردار بوده و آیا به اندازة کافی از اعتبار و روایی برخوردار هستند، موضوعی است که اختلاف نظرهای گوناگونی درباره آن وجود دارد. اما فعلاً در بیشتر مراکز آموزشی این الگو حکمفرماست. یعنی در حقیقت نمرات کسب شده در امتحانات تعیین کنندة چگونگی عملکرد و یادگیری یادگیرنده میباشند و قضاوت بر اساس آنها صورت میپذیرد. مثلاً اگر دانشآموزی در آزمونی نمرة زیر 10 بگیرد ما چنین قضاوت خواهیم نمود که او در یادگیری آن مطلب درسی موفق نبوده و نیاز است که مجدداً به یادگیری مباحث آن همت گمارد. حال آنکه اگر دانشآموز دیگری از همان کلاس نمرة بالای 10 به ویژه نمرة 20 کسب نماید، قضاوت چنین خواهد بود که او توانسته است مطالب را خوب بیاموزد. در اینکه این شیوه ارزشیابی (یعنی با طریق نمره دادن) تا چه حد موفق بوده، نظرات گوناگونی وجود دارد. مطمئناً شیوههای ارزشیابی رسمی مزایا و معایبی خاص دارند. منتهی در اینجا فقط به منظور دقت بر نتایج این گونه ارزشیابیها به معایب آن اشاره میکنیم.
الف- تأکید بیش از حد بر نمره، خلاقیت فرد را محدود میکند. در نتیجه به جای اینکه نمرات، مشوق یادگیری باشند، احتمالاً موجب دلسردی وی میشوند.
ب- نمره، فشاری بیش از حد بر دانشآموز وارد میکند. یادگیری باید تجربهای خوشایند باشد، ولی اغلب پرتنش و نامطبوع است. دانشآموزان نباید تحت فشار قرار گیرند چرا که در این صورت، برای گرفتن نمرات بالا با یکدیگر به رقابت ناسالم میپردازند.
ج- دانش یاد گرفته شده برای یک آزمون فقط وسیلهای است برای رسیدن به نتیجهای قراردادی یعنی نمره بیشتر آنچه که یاد گرفته شده، به محض گرفتن نمره فراموش خواهد شد.
د- ملعمان بیش از حد مقتدرانه عمل میکنند دانشآموزان مجبور میشوند آنچه را در کتاب آمده یا معلم ارائه کرده عیناً پس بدهند. این کار نه تنها تنزل دادن به آموزش است بلکه در صورتی که دانشآموز آنچه را به او گفته شده یاد نگیرد تنبیه هم خواهد شد.
حال اگر عملکرد دانشآموزان در نظام آموزشی ما با نمره تعیین میگردد. باید مراقب باشیم در تفسیر و بررسی نتایج دچار اشتباه نشویم. توجه داشته باشید هر جا که نمره گذاری و رتبهبندی در میان باشد مسأله مقایسه نیز مطرح خواهد شد. مقایسه بین نمرات و رتبههای کسب شده و در نهایت رقابت بین افراد.
ما قبلاً نیز تأکید کردیم که رقابت میتواند شکلی سالم و مطلوب داشته باشد و آن در صورتی است که به جای رقابت با دیگران با خودمان رقابت کنیم، با پیشرفتهای گذشته خود، با عملکردهای قبلی و تلاشهای مربوط به آن.
در پیشرفتهای تحصیلی، خود را با دیگران مقایسه نکنید. مقایسه خود با دیگران نه تنها نتیجهای مثبت در بر نخواهد داشت بلکه پیامدهای نامناسب نیز به بار خواهد آورد. بارها دیده شده است که این گونه مقایسهها تصویری منفی از خود در ذهن مقایسه کننده به وجود میآورد و شخص برای پیشرفتهای خود ارزشی قائل نمیگردد. به خاطر داشته باشید که حتی 2 برادر یا خواهر دوقلو که در یک خانواده و با هم تربیت میشوند و رشد میکنند، شرایط همانند و یکسانی برای زندگی ندارند. هر کدام از آنان عوامل محیطی گوناگونی را تجربه میکنند.